تحلیل پدر علم جامعهشناسی ارتباطات ایران از التهابات پاییز ۱۴۰۱
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۷۰۹۳۰
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری فارس به نقل از روابط عمومی دانشگاه تهران، سید محمد مقیمی رئیس دانشگاه تهران در ادامه سلسله دیدارها با اساتید پیشکسوت، با حضور در منزل باقر ساروخانی استاد بازنشسته دانشگاه تهران و پدر علم جامعهشناسی ارتباطات، با این استاد پیشکسوت دیدار و گفتوگو کرد و سکه نقرهای دانشگاه تهران که نماد دانشگاه بر روی آن ضرب شده است را به دکتر ساروخانی اعطا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از تجربیات اساتید پیشکسوت تاکنون کمتر استفاده شده است
مقیمی در این دیدار با تاکید بر ادای احترام و قدردانی از یک عمر تلاش اساتید پیشکسوت، اذعان داشت: جایگاهی که دانشگاه تهران پیدا کرده است مدیون تلاشها و خون دل خوردنهای اساتیدی نظیر دکتر ساروخانی است. در دیدار با اساتید پیشکسوت سعی میکنیم در زمینه مسائل و مشکلاتی که در نظام مدیریتی دانشگاه با آنها مواجه هستیم، از اساتید مشورت بگیریم و از تجربیات ایشان که تاکنون کمتر استفاده شده است، بهره ببریم.
استاد دانشکدگان مدیریت دانشگاه تهران با بیان اینکه مدیریت دانشگاه، مدیریت بر مدیریتناپذیر است؛ خاطرنشان کرد: نمیتوان دانشگاه را به سبکهای مدیریتی مرسوم سازمانهای بوروکراتیک اداره کرد، بلکه در تعامل با اعضا و ذینفعان است که مدیریت کارآمد شکل میگیرد.
التهابات پاییز ۱۴۰۱ در پی ضعفهای ارتباطی دامنه پیدا کرد
رئیس دانشگاه تهران با اشاره به تخصص ساروخانی در زمینه جامعهشناسی ارتباطات، ابراز کرد: معتقدم اگر قواعد درست جامعهشناسی ارتباطات در ارتباطات بینفردی و سازمانی ما جاری و ساری شود، خیلی از سوء تفاهمات که یکی از آنها در التهابات پاییز ۱۴۰۱ ظاهر شد، آنقدر دامنه پیدا نمیکند. تجربه مدیریت دانشگاه تهران در این التهابات نشان داد گفتوگو و برگزاری نشستهای مستمر با دانشجویان و اساتید و بکارگیری سبک مدیریتی صادقانه، علاج بسیاری از سوءتفاهمها و گام اولیه برای حل مسائل و مشکلات است.
هشدار درباره به خطر افتادن مرجعیت خانواده
رئیس دانشگاه تهران با اشاره به مطالعات و آثار دکتر ساروخانی در حوز خانواده، بر اهمیت برقراری و تداوم ارتباط خانه و دانشگاه، خاطرنشان کرد: برای کمک به برخی دانشجویانی که در ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ دچار هیجانات شده بودند، با خانواده آنها تماس برقرار میکردیم و در این تماسها شرایط را برای خانواده تبیین میکردیم. در تعامل با دانشجویانی که ارتباطشان با خانواده قوی بود و مرجعیت خانواده را قبول داشتند، مشکلی نداشتیم اما برخی از آنها از تماس با خانواده ناراحت بودند و چندان پذیرای مرجعیت خانواده خود نبودند.
تحلیل پدر علم جامعهشناسی ارتباطات از واگراییهای اجتماعی
باقر ساروخانی، استاد جامعهشناسی ارتباطات در تحلیل چرایی پدید آمدن این واگرایی بین جوانان و خانوادهها، گفت: اینکه فرزند، پدر و مادر خود را قبول نداشته باشد یعنی خانواده برای او مرجعیت نداشته باشد، خیلی خطرناک است. باید بتوانیم خانوادهها را ارتقا دهیم تا آگاهی داشته باشند و به دنبال تربیت فرزندان باشند؛ سواد رسانهای، ارتباطی، عاطفی و تکنولوژیک به آنها بیاموزند. باید خانواده را دریابیم زیرا آنجاست که بچه خوب تربیت میشود یا خدای نکرده رها میشود. بچههایی که در خانوادههای خوب تربیت میشوند، خشونت را نمیپذیرند ولی آنهایی که از خانوادههای بدون نظارت فرهنگی بیرون آمدهاند، به خشونت علاقه نشان میدهند. پس باید خانواده را آگاه کرد تا مسئولیت خود را بپذیرند و انتقالدهنده فرهنگ به فرزندانشان باشند.
پدر علم جامعهشناسی ارتباطات ایران همچنین با تاکید بر توزیع مناسب فرصتها در بین جوانان، یادآور شد: اعتماد و انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی، سرمایه یک جامعه است. مشکل بزرگ ایران خودتحقیری و خودفراموشی است. جوانی که همه اندیشهاش اروپا و آمریکا است و آنجا را بهشت میداند، ظاهراً در کنار پدر و مادر است ولی گوشش به جای دیگری است و فقط به مهاجرت فکر میکند. دکتر علیاکبر صالحی در حال فعالیت برای راهاندازی یک خیریه برای جوانان است تا از جوانهایی که استعداد و توانایی دارند ولی فرصت و امکانات ندارند، حمایت کند. اگر امروز این ظرفیتهای بالقوه کشور را رها کنیم، فردای روزگار باید پلیس استخدام کنیم و زندان ایجاد کنیم.
علیاکبر صالحی، قائممقام رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در میانه دیدار رئیس دانشگاه تهران و طاهر روشندل رئیس دانشکدگان مدیریت با دکتر ساروخانی، در این دیدار حضور پیدا کرد. صالحی با بیان اینکه برای درمیان گذاشتن چند نکته با رئیس دانشگاه تهران به این جمع آمده است، به سفارش رسول گرامی اسلام در زمینه قدر دانستن بزرگان اشاره کرد و برنامه دیدار با پیشکسوتان و بزرگان دانشگاه را بسیار پسندیده و برآمده از درک مسائل اجتماعی دانست.
ماجرای مهاجرت علیاکبر صالحی در ۱۷ سالگی و توصیه پدر
صالحی با تاکید بر اینکه لازم است آموزشها درباره مهارتها و مسئولیتهای اجتماعی از دوران خردسالی آغاز شود، به ضرورت در نظر گرفتن برنامههای تربیتی در کنار برنامه تعلیمی برای دانشجویان اشاره کرد و در ادامه به بیان برشی از دوران جوانی خود پرداخت و گفت: ۱۷ ساله بودم که در سال ۱۳۴۴ کشور را ترک کردم و با اتوبوس به اروپا رفتم و در نهایت سر از لبنان درآوردم. پدرم در آخرین سفارش خود در آن اتوبوس به من گفت "طوری زندگی کن که هیچ وقت با وجدان خود در ستیز قرار نگیری. اگر وجدانت ناآرام باشد، شبها لای پر قو هم باشی خوابت نمیبرد. ولی اگر وجدانت راحت باشد، تو را روی سنگ خارا هم بگذارند، خوابت میبرد." نکته این است که وقتی تربیت درست باشد، دیگر نیاز به ساختن زندان نداریم.
دانشگاه تهران برای تقویت علوم انسانی و علوم پایه پیشقدم شود
قائممقام رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگر گفتوگو با رئیس دانشگاه تهران، به توجه بیشتر نسبت به علوم انسانی تأکید کرد و افزود: در علوم اجتماعی، اقتصاد، روانشناسی و سایر شاخههای علوم انسانی و اجتماعی آنقدر پارامترها در هم تنیده است که حتی علوم پایه هم در برابر آنها آسانتر به نظر میرسند. مسائل علوم انسانی با روح و روان انسان سروکار دارد و هر مولفهای را تکان دهید، بقیه مولفهها هم تکان میخورد؛ بنابراین بزرگانمان را توجه دهیم که باید تیزهوشترین و مناسبترین افراد وارد علوم انسانی شوند.
صالحی افزود: «علوم پایه هم خیلی دارد ضعیف میشود. دانشگاه تهران یک پیشقدمی کند و برای جذب داوطلبان و استعدادهای خوب به سمت علوم انسانی و علوم پایه راهحل ارائه دهد که یکی از این راهحلها راهاندازی دکتری پیوسته در برخی رشتههای علوم انسانی و علوم پایه است.» مقیمی نیز بیان داشت: «پیگیر هستیم که طرح پذیرش دانشجوی دکتری پیوسته در برخی رشتههای دانشگاه تهران را با همین هدف در وزارت علوم مصوب کنیم.»
تمجید اعطای نشان عالی دانش در مجمع عمومی فرهنگستان علوم
قائممقام رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در بخش دیگر این گفتوگو، با تقدیر از رئیس دانشگاه تهران بخاطر عملیاتی کردن ایده اعطای نشان عالی دانش به بزرگان دارای مرجعیت علمی در کشور، گفت: در مجمع عمومی فرهنگستان علوم، از این کار شایسته دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران قدردانی شد.
سید محمد مقیمی، رئیس دانشگاه تهران نیز با بیان اینکه نگاه موسسین نشان عالی دانش فراتر از گرایشات صنفی و سیاسی بوده و چهرههای علمی از سلایق سیاسی مختلف از دکتر غلامعلی حداد عادل و دکتر غلامعلی افروز تا دکتر محمدرضا عارف و دکتر رضا فرجیدانا در هیات موسس نشان عالی دانش حضور داشتند، در پاسخ به اینکه آیا نشان عالی دانش جایگزین رویداد چهرههای ماندگار صدا و سیما شده است، یادآور شد: آیین سالانه اعطای نشان عالی دانش به نوعی ویرایشی جدید از چهرههای ماندگار با رنگ و بوی علمی و مبتنی بر استانداردهای کمیتههای علمی تخصصی است. دکتر مصلینژاد استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی هم بانی دائمی این کار شده است.
نظر ساروخانی درباره چگونه هزینه کردن جایزه نشان عالی دانش
ساروخانی نیز اعطای نشان عالی دانش را حرکتی بزرگ و شروعی خوب قلمداد کرد و گفت: خیلی دوست دارم استادانی که این ۶۰۰ میلیون تومان را برنده شدند، این جایزه را بیاورند در دانشگاه هزینه کنند. اگر یک روزی من مفتخر به دریافت این جایزه شوم، ۴۰۰ میلیون تومان هم روی آن میگذارم و به بورسیه دانشجویانی که بخاطر بیپولی دچار مشکل تحصیلی شدهاند اختصاص میدهم. سرنوشت خود من تابع همین قضیه بوده است. اگر بورسیه ۱۵۰ تومانی دانشگاه که زندگی من را تامین میکرد، نبود؛ ساروخانی هم نبود!
رئیس دانشگاه تهران هم از بورسیه ۴۵۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در سال جاری با کمک مدیران، کارکنان و خیرین نیکاندیش خبر داد و گفت: خیرین وقتی میبینند مدیریت دانشگاه برای کمک به دانشجویان کمبضاعت با رعایت کرامت انسانی آنها دارای برنامه است، استقبال میکنند و حامی میشوند.
صالحی نیز عملیاتی شدن ایدههایی نظیر اعطای نشان عالی دانش دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران را برآمده از یک دید بلند در مدیریت دانست و در ادامه، اجرایی شدن ایده راهاندازی تلویزیون اینترنتی دانشگاه تهران را اقدامی شجاعانه برشمرد. رئیس دانشگاه تهران نیز اظهار کرد: اجرایی نمودن ایدهها در بحثهای مدیریتی بویژه در دانشگاه تهران نیازمند مهارت ارتباطی و رسانهای است و با همین نگاه و در راستای اجتماعی کردن علم به سمت راهاندازی تلویزیون اینترنتی دانشگاه رفتیم.
بالاترین پشتوانه مدیریت، نیت خالصانه است
قائممقام رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران از رئیس دانشگاه تهران به عنوان یک مدیر دانشگاهی با ریسکپذیری بالا نام برد، که دکتر مقیمی نیز اینگونه پاسخ داد: هر کاری را که به این جمعبندی برسم که انجام آن به نفع دانشگاه و کشور است، انجام میدهم. بالاترین پشتوانه خود را نیت درست میدانم و بر این باورم که اگر اخلاص داشته باشیم و نیت خود را برای خدا خالص نماییم، خداوند هم مسیر را برایمان باز خواهد کرد، کما اینکه در زمینه امور تاسیسی که در نزدیک دو سال اخیر در دانشگاه تهران دنبال کردهایم، شاهد تفضل الهی بودهایم.
روایت ساروخانی از انتخابات بیحاشیه در دانشکده علوم اجتماعی
در ادامه این دیدار، باقر ساروخانی در زمینه رویکرد جاری مدیریت دانشگاه مبنی بر ایجاد همدلی بین اعضای هیأت علمی و همه ذینفعان دانشگاه و استقبال مدیریت دانشگاه از افکار و سلیقههای جدید، به عنوان نمونهای از خروجی این شیوه مدیریتی اشاره کرد و گفت: چند روز قبل برای نظارت بر انتخابات هیات ممیزه دانشکده علوم اجتماعی، به دانشکده رفتم. هرگز ندیده بودم جلسات انتخاب نمایندگان دانشکده در هیات ممیزه اینقدر زیبا اجرا شود و رایها همه درست و تمیز! اکثریت اساتید همان استادی را به عنوان نماینده دانشکده در هیات ممیزه انتخاب کردند که دکتر مقیمی او را به عنوان رئیس دانشکده منصوب کرده است.
مقیمی نیز اظهار کرد: اعتقاد دارم که روش مدیریتی ما در دانشگاه نباید روش حذفی باشد. در زمینه انتخاب رؤسای دانشکدهها هم به دنبال روش رایگیری نبودهام، چرا که این روش بعضاً باعث رقابت ناسالم و انشقاق بین افراد و گروهها میشود. تلاشم این است که در راستای همگرایی بین افراد، شخصی بر اساس همفکری و هماندیشی با ذینفعان اصلی دانشکده به عنوان رئیس دانشکده منصوب شود که برآمده از اراده جمعی باشد و در عین حال از نظر شایستگیهای اخلاقی و مدیریتی جزو سرآمدان بوده و در حوزه تخصصی خود دارای مرجعیت علمی باشد که انتخاب فردی با چنین شایستگیهایی الزاماً نمیتواند خروجی رأیگیری در عرف کنونی باشد، بلکه نیازمند همفکری اولیه با تمام دینفعان و سپس نشستهای تخصصیتر، ارزیابی اندیشههای مدیریتی و برنامههای اجرایی افراد در معرض انتخاب در یک فضای اقناعی است، به گونهای که در پایان فرآیند انتخاب و انتصاب نوعی اجماع حاصل شود و بجای صفبندی گروههای بازنده و برنده، از حداکثر ظرفیت دانشکده در اداره امور استفاده شود.
رئیس دانشگاه تهران در پایان این دیدار، نسخهای از کتاب «روایتی از مدیریت میدانی در نبرد فرهنگی و رسانهای در نماد آموزش عالی» را به باقر ساروخانی و علیاکبر صالحی اهدا کرد و از آنها خواست با مطالعه کتاب مذکور، نکات مورد نظر خود را برای بهبود سبک مدیریت دانشگاهی به وی منتقل کنند.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: رئیس دانشگاه تهران باقر ساروخانی اعطای نشان عالی دانش رئیس دانشگاه تهران دانشگاه تهران دانشگاه تهران اساتید پیشکسوت مدیریت دانشگاه علی اکبر صالحی باقر ساروخانی دکتر ساروخانی علوم انسانی خانواده ها راه اندازی علوم پایه گفت وگو
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۷۰۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور: جنبش دانشجویی سپهر غالب بر فضای سیاسی آمریکا را به چالش کشید/ شبکه های اجتماعی امپراطوری رسانه ای را زیر سوال بردند/ تظاهرات دانشجویی خط قرمز انتقاد از اسرائیل را شکسته است
پایگاه خبری جماران، سارا معصومی: پلیس آمریکا طی هفته های اخیر نزدیک به 2200 دانشجو را در جریان اعتراضات دانشجویی هواداران فلسطین در دانشگاه های آمریکا در سراسر این کشور بازداشت کرده است. به گزارش آسوشییتدپرس، نزدیک به 56 حادثه بازداشت در 43 دانشکده یا دانشگاه مختلف آمریکا از 18 آوریل تا کنون رخ داده است. اعتراض های اخیر دانشجویی در ایالات متحده که به سرتاسر جهان گسترش پیدا کرده است بر انتقاد از ادامه جنگ در غزه و وجود رابطه اقتصادی میان دانشگاه ها و رژیم اسرائیل صورت می گیرد. بسیاری از دانشجویان آمریکایی خواهان پایان حمایت آمریکا به خصوص حمایت نظامی از اسرائیل در این جنگ هستند.
با فرید مرجایی، تحلیل گر مسائل آمریکا و مقیم این کشور درباره معنای این تظاهرات برای ساختار سیاسی ایالات متحده و چگونگی این تغییر در جامعه این کشور به خصوص نسل جوان گفت و گو کردیم:
براساس آخرین نظرسنجی های انجام گرفته در ایالات متحده، ما شاهد تفاوت نگاه نسل جوان به مسأله فلسطین هستیم. «مؤسسه افکارسنجی PEW، در آخرین نظرسنجی خود در این زمینه که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، اعلام کرده است که جوانان زیر ۳۰ سال در آمریکا با مردم فلسطین همدلی بیشتری دارند. یکسوم افراد در این بازه سنی گفتهاند که با مردم فلسطین احساس همدلی میکنند، درحالیکه ۱۴ درصد خود را همدل با اسرائیلیها معرفی کردهاند. این نسبت در آمریکاییهای مسن برعکس است و ۴۷ درصد خود را همدل با اسرائیل و تنها 9 درصد خود را همدل با فلسطین معرفی میکنند. جوانان آمریکایی نسبت به گذشته احساس مثبتتری نسبت مردم فلسطین دارند. » فکر می کنید این تفاوت دیدگاه نسبت به مسئله فلسطین به خصوص فاصله گرفتن از تبرئه سازی تمام و کمال اسرائیل ریشه در چه تحولاتی دارد؟
به طور کلی نسل جدید یا نسل جوان، یا درباره موضوعات اجتماعی تعصب ندارد و یا این تعصب از نسل های قبل و افراد مسن تر کمتر است. ارقام ذکر شده در نظرسنجی که شما به آن اشاره کردید مهم هستند، اما باید ارقام و نظرسنجی را در بستر جامعه آمریکا و مناسبات اجتماعی هم قرار داد و ابعاد دیگر را هم در نظر داشت.
در انتخابات 2016 که برنی سندرز به عنوان یک سوسیالیست کاندید ریاست جمهوری بود، نظرسنجی ها نشان می دادند که همین جوانان نسبت به واژه «سوسیالیست» آن حساسیت سابق را ندارند و این کلمه برای آنها یک تابو نیست. این در حالی بود که در جامعه آمریکا در 8 و 9 دهه اخیر واژه سوسیالیست یک تابو بوده است.
باید بگویم که مسأله فلسطین با همه مسائل دیگر در آمریکا کاملا فرق دارد. یعنی مسأله اسرائیل و انتقاد از اسرائیل در برابر آن، برای جامعه امریکا یک خط قرمز است. به طور کلی سیستم قدرت در یک جامعه بر آن است تا شهروندی بسازد که با پارادایم غالب همخوانی داشته باشد. آمریکا مانند سایر کشورها نیست و این موضوع برای مناسبات داخلی جامعه آمریکا مهم است که منحصر به فرد و متفاوت است. از نظر سیاست داخلی اختلاف های طبقاتی رو به افزایش هستند، در سیاست خارجی آمریکا در دنیا جایگاه به خصوص دارد و خود را رئیس و صاحب دنیا می داند، با جنگ ها و مداخله های نظامی و سیاست سلطه یک شرایط خاصی ایجاد می شود که این سیاست های ناهنجار، برای شهروند باید به صورت ایدئولوژیک نرمالیزه و توجیه شود.
حالا نکته اصلی این است که دانشجویانی که بین 20 تا 30 سال هستند، جوان هستند، وارد بازار کار نشده اند و سیستم قدرت از نظر فاز زمانی فرصت و زمان کافی نداشته تا از آنها شهروندان مطیع و ایدئولوژیک بسازد. همانطور که نظرسنجی های مورد اشاره شما نشان می دهند نظرات افراد مسن نسبت به مسائل اجتماعی و اسرائیل و فلسطین متفاوت است چرا که بر روی آنها کار شده و نگاه ایدئولوژیک حاکم در آنها بیستر شکل گرفته است. از طرف دیگر، این جنبش دانشجویی، سوالاتی را نسبت به سپهر غالب برای شهروندان مطرح کرده است.
اینجا دو عامل به نظرم تاثیرگذار را جداگانه مطرح می کنم: فکر می کنید مهاجرپذیری ایالات متحده و افزایش حضور مسلمانان در این کشور به خصوص آنهایی که از کودکی در امریکا بزرگ شده و به بخشی از جمعیت رأی دهنده و جریان ساز این کشور تبدیل شده اند چه تاثیری در تفاوت دیدگاه های جوانان و افکار عمومی داشته است؟
در آمریکا مهاجرپذیری از جنوب جهانی و کشورهای مسلمان موثر بوده است. در دهه های گذشته در ازای هر یک سفیدپوست مهاجر آمریکایی، پنچ الی شیش مهاجر از جنوب جهان می آمد. الان حتی این تناسب بیشتر هم شده و ممکن است در ازای هر یک سفیدپوست آمریکایی ده نفر از جنوب جهانی آمده باشند. قطعا ترکیب جمعیتی آمریکا در حال تغییر است و این حقیقت خودش را در این نوع مسائل در سطح جامعه مدنی نشان می دهد. همزمان باید در نظر داشت که همواره یک اقلیت می تواند پارادایم سابق را با قدرتی که در جامعه دارد استمرار ببخشد. در حقیقت این جنبه نژادپرستی سفیدپوستان که پیرامون دونالد ترامپ دیده می شود عکس العملی است به همین تغییر ترکیب جمعیتی آمریکا.
این را هم باید در نظر داشت که این رفتار در نسل دوم مهاجران یکسان نیست و متنوع است و خیلی مواقع برای اینکه از نظر حرفه و کار موفق باشند و رشد کنند کاسه داغ تر از آش هم هستند؛ مانند همین کاندیدای حزب جمهوری خواه خانم «نیکی هیلی» که هندی تبار است و نظرات خیلی راست گرایانه ای دارد. در حقیقت رئیس دانشگاه کلمبیا خانم «شفیق» که عرب تبار است، نیروی پلیس را به داخل دانشگاه دعوت کرد. این اقدام او اعتراض های زیادی را در داخل دانشگاه و در میان دانشجویان و هیات علمی ایجاد کرد.
به طور کلی می توان گفت که مهاجران و تحول ترکیب جمعیتی از کشورهای مسلمان در آمریکا، بسیار موثر بوده و تغییراتی را در جامعه مدنی ایجاد و تغییراتی را هم به این جامعه تحمیل می کند.
مسأله دوم، بروز و ظهور قدرتمند شبکه های مجازی و توسعه فناوری و در کنار آن قدرت گرفتن رسانه هایی چون الجزیره است که امپراطوری رسانه های غربی در روایت سازی را زیر سوال برده و به چالش کشیده اند. امروز جوانی که در واشنگتن یا حتی دورترین ایالت های امریکا نشسته با یک کلیک آنچه در غزه می گذرد را بی واسطه و مستقیم می بیند. این چه تأثیری بر روی تغییر نگرش ها و به چالش کشیده شدن روایت رسمی سیاستمداران از آنچه در میدان می گذرد دارد؟
ظهور شبکه های مجازی و شبکه های اجتماعی بسیار موثر بوده، به خصوص که جوانان خیلی بیش از دیگران از شبکه های مجازی استفاده می کنند. شبکه های اجتماعی می توانند بالقوه یک بدیل در مقابل رسانه های مستقر و امپراطوری رسانه ای باشند. باید در نظر داشته باشیم که مطالب در این شبکه ها بسیار متنوع، متفرق و پراکنده هستند. زمانی که همبستگی با فلسطینی ها شکل می گیرد اتفاق مهمی است و شیفت پارادایمی مهمی محسوب می شود.
اما یک زمینه ای را هم باید در نظر داشت و آن این است که از 7 اکتبر به بعد رسانه های مستقر غربی بسیار حساب شده و استراتژیک در حمایت از اسرائیل عمل کردند. پروپاگاندا رسانه ها بر روی چند پایه استوار بود : 1. هفت اکتبر آغاز مشکلات فلسطین و اسرائیل بوده است؛ گویا تاریخ اشغال سرزمین و آواره ها وجود نداشته است. 2. حماس تروریست است، افرادی را گروگان گرفته است و باید از بین برود. 3. اسرائیل حق دفاع از خود دارد. 4. اتهام های ضد یهودی بودن و یهودی ستیزی موضوع اصلی بود که فضا را پر می کرد. 5. این یک جنگ در غزه است و متأسفانه در جنگ همه صدمه می بینند و مثل همه جنگ های دنیا ما فقط نظاره گر پاسیو نسبت به عوارض این جنگ دلخراش هستیم.
در حقیقت آنچه در غزه رخ می دهد جنگ نیست، چرا که حماس که نیروی هوایی ، دریایی، ارتش مرکزی، سیستم رادار، تجهیزات تکنولوژی نظامی و نیروی مسلح رسمی ندارد. در واژه «جنگ» یک دوگانه برابر وجود دارد، که می گوید از آنچه رخ می دهد متأسف هستیم، اما خب جنگ است. در حقیقت، این یک جنگ دو طرفه نیست، بلکه یک طرف مرتکب جنایت علیه بشریت می شود، و طرف دیگر، قربانی نسل کشی است. در نتیجه، نقش آمریکا و حمایت های مستقیم آمریکا در این نسل کشی کمرنگ می شود. این سیاست در پنجره زمانی که اسرائیل قرار است جنایت هایی انجام داده و فلسطین را با خاک یکسان کند، افکار عمومی منحرف شده و معطوف به پروپاگاندا چندگانه ای که ذکر کردم می شود.
شبکه الجزیره و شبکه های مجازی با انتشار ویدئوها و خبرها و عکس های تکان دهنده از بچه هایی که پاهای خود را از دست داده اند یا آنها که صورت ها و بدن شان سوخته این انحصار امپراطوری رسانه ای را شکسته اند و روایت از دست سیستم قدرت تا حدودی خارج شده است.
نکته اصلی در رسانه ها و فضای رسانه ای و مطبوعاتی، بحث یهودی ستیزی بود. تقریبا هر زمان مسأله غزه و جریان اسرائیل پیش می آید همراه آن یک بحث یهودی ستیزی هم در این فضا عنوان می شود. به عنوان مثال زمانی که کمیته کنگره روسای دانشگاه های هاروارد ، پنسیلوانیا و ام آی تی و کلمبیا را که خواست به آنها حمله کرد که در دانشگاه های شما در سایه تظاهرات در واقع یهودی ستیزی در جریان است. حتی برخی از رسانه های زرد مانند نیویورک پست یا دیلی نیوز یک ماه پس از 7 اکتبر تصویر دانشجویان دانشگاه هاروارد را به عنوان حامیان تروریست منتشر می کردند که این اقدام یک تهدید جانی این افراد محسوب می شود .
اخیرا یکی از ستون نویس های نیویورک تایمز در مطلبی با عنوان شبح ویتنامی دیگر بر سر آمریکا نوشته که به نظر میرسد تظاهرات ضد جنگ ویتنام در سال ۱۹۶۸ بار دیگر در آمریکا در حال تکرار شدن است. آیا شباهتی میان اعتراض های ضد جنگ غزه در این روزها و این تظاهرات در سال 1968 می بینید؟
همانطور که بسیاری گفته اند این اعتراض ها شباهت های بسیاری با تظاهرات ضد جنگ ویتنام دارد. این سطح وسیع از تظاهرات دانشجویی از زمان جنگ ویتنام تاکنون بی سابقه بوده و همه را شوکه کرده است، اما تفاوت هایی هم وجود دارد. آمریکا در جنگ ویتنام کشته های بسیاری به شکل مستقیم می داد و بسیاری از جوانان اگر در دانشگاه نبودند، برای فرار از جنگ به کانادا مهاجرت می کردند. اما اعتراض های دانشجویی کنونی منحصر به فرد است و با زمان جنگ ویتنام فرق دارد. این اعتراض ها آستانه جدید و در این دیوار عظیم یک ترک ایجاد کرده است. تنها موضوعی که در آمریکا خط قرمز است انتقاد از اسرائیل است و این تظاهرات دانشجویی اکنون این روایت را متحول کرده است.
در فاز اول اقدام ها، دانشجویان و جوانان معترض با شجاعت در مقابل اتهام های یهودی ستیزی و حمایت از تروریسم مقاومت کردند . آنها حتی تهدید می شدند که از آنها عکس گرفته می شود تا به آنها کار داده نشود اما اکنون دیگر نمی توان به آنها این اتهام را بست.
نکته دیگر این است که در شرایط معمول افراد یا دانشجوها به صورت فردی، پراکنده و متفرق به مواضع انسانی ضدجنگ می رسند، اما این تظاهرات نشان می دهد که یک سازماندهی و تشکیلات دانشجویی به عنوان استخوان بندی این اقدام را شروع کرده و سپس از بقیه دعوت کرده که شرکت کنند. بدون یک تشکیلات مشخص، مواضع انسانی درونی افراد نماد جمعی پیدا نمی کند . پیام مطالبه های دانشجویان هم مشخص و متمایز و روشن است: آتش بس در غزه، و اینکه دانشگاه در کمپانی هایی که سلاح به اسرائیل می فرستند سرمایه گذاری نکند. بیشتر اعتراض های دانشجویی متمرکز بر نقض قوانین بین المللی از طرف اسرائیل و محکوم کردن جنایت هایی چون نسل کشی است که در حال حاضر انجام می شود.
ما از این جنس اعتراض ها در ایالات متحده زیاد دیده ایم: جنبشهای اعتراضی نظیر اشغال والاستریت، زندگی سیاهپوستان مهم است، پارکلند، جنبش کارگری و کمپین کنترل اسلحه دانشجویان و... . اساسا تأثیر این اعتراض ها با دامنه های وسعت متفاوت بر تصمیم سازی و تصمیم گیری در ساختار سیاسی ایالات متحده دارد؟
در این مقطع مشکل بتوان پیش بینی کرد که تأثیری در سیاست رسمی خواهد داشت یا نه. باید دید که این تظاهرات دانشجویی چه بخشی از جامعه را می تواند با خود همراه کند. از سوی دیگر باید در نظر داشت که حدود دو هفته دیگر ترم دانشگاه ها تمام می شود و دوره تابستان آغاز می شود، اما دانشجویان وعده ادامه اعتراض ها را داده اند. از سوی دیگر کنگره حزب دموکرات هم در تابستان خواهد بود و جوانان می گویند که به این مکان هم برای تظاهرات می روند. این یادآور 1968 است که در کنگره حزب دموکرات در شیکاگو تظاهرات وسیع ضد جنگ ویتنام صورت گرفت که به یک نقطه عطف تبدیل شد.
یکی از مباحثی که در افکار عمومی بسیار مورد توجه قرار گرفته میزان برخورد نیروهای پلیس با معترضان است. اساسا براساس چه پروسه و ساختاری پلیس وارد برخورد با دانشجویان بخصوص در محوطه دانشگاه می شود؟
مقام های دانشگاه می گویند که کمپ یا اردو زدن در محوطه داخل دانشگاه غیرقانونی است ولی عرف بر این است که مقام های دانشگاه با دانشجوهای تظاهر کننده مذاکره کنند و به توافق برسند. یک مسأله دیگر که نانوشته است، این است که روسای دانشگاه ها ترجیح می دهند از اساس از تظاهرات خبری نباشد؛ چرا که میلیاردرهایی که به دانشگاه ها پول می دهند یهودی تبار و حامی اسرائیل هستند و برای جمع شدن این تظاهرات فشار می آورند.
در حال حاضر دعوت از پلیس ضدشورش که رفتار آنها با خشونت توام است و دستگیری دانشجویان و اساتید، نارضایتی و ناهنجاری ایجاد کرده است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از دانشجویان و اساتید معترض یهودی هستند. بنابراین این اتهام یهودی ستیزی که از طرف کنگره و کاخ سفید مطرح می شود بی معنا است.
فکر می کنید این اعتراض ها از این پتانسیل برخوردار هستند که دولت جو بایدن را برای تشدید فشار بر نتانیاهو برای برقراری آتش بس تحت فشار قرار دهند؟
ممکن است دولت بایدن به نتانیاهو برای آتش بس فشار وارد کند، اما این تظاهرات دانشجویان را باید در کنار عوامل دیگر مانند افکار عمومی جهان و نارضایتی برخی از دولت ها از اتفاق های جاری و اقدام آفریقای جنوبی در دیوان بین المللی دادگستری تعریف کرد. نباید فراموش کرد که نهادهای آمریکا مانند کنگره تحت سیطره لابی اسرائیل هستند(به عنوان مثال، بسیاری از دموکرات های کنگره با جمهوری خواهان همراه شدند که لایحه برجام از طرف پرزیدنت اوباما در کنگره تصویب نشود).
دموکرات ها می گویند که علیرغم مشکلات غزه و ناراحتی ها، جو بایدن تنها آلترناتیو مقابل ترامپ است و شما باید از بایدن حمایت کنید. باید توجه داشت که تبلیغات سیستم بسیار قوی است. به عنوان نمونه حتی برنی سندرز هم فریب این پروپاگاندا را خورده بود. در یک ماه اول پس از هفت اکتبر برنی سندرز با ـتش بس به دلیل آنکه آن را به معنای مذاکره با حماس می دانست، مخالف بود. برخی از جوانان حزب دموکرات به نشانه اعتراض دفتر او در واشنگتن را اشغال کردند و برخی از آنها هم بازداشت شدند. موضع برنی سندرز چندی بعد تغییر زیادی کرده و منتقد شدید سیاست جنگی اسرائیل شده است.